عریان و پوست کنده - از هر دهن سخنی

عکس ها٬ کلیپ ها و مطالب پوست کنده از سرتا سر جهان

عریان و پوست کنده - از هر دهن سخنی

عکس ها٬ کلیپ ها و مطالب پوست کنده از سرتا سر جهان

اعتماد و اطمینان و امید یعنی چه؟

همه می گویند که به خدا اعتماد و اطمینان داشته باشیم و هرگز امیدمان را از دست ندهیم. اما آیا می دانید اعتماد و اطمینان و امید یعنی چه؟



اعتماد


زمانی تمام مردم روستا تصمیم گرفتند دعای باران بخوانند. روز دعا همه مردم یکجا جمع شدند اما فقط یک پسر بچه با  یک چتر آمد. اعتماد یعنی این.



اطمینان


وقتی یک بچه یک ساله را در هوا پرت می کنی چه احساسی دارد؟ او می خندد.... زیرا او می داند که شما او را خواهید گرفت. اطمینان یعنی این.




امید


هر شب برای خواب به بستر می رویم. ما همه هیچ تضمینی نداریم که صبح روز بعد زنده از خواب برخیزیم اما هنوز برای روزی که نیامده طرح و برنامه داریم. امیدهم یعنی این.

آیا سال 2012 پایان جهان هستی است؟

هفت نظریه علمی که می تواند پایان جهان را پیش بینی کند

آیا سال 2012 پایان جهان هستی است؟

گروه فناوریهای نوین: بر اساس شواهد علمی موجود و مدارک تاریخی قدیمی نظریه هایی که به احتمال نابودی جهان تا سال 2012 پرداخته است مورد بررسی قرار گرفته است.


بسیاری از دانشمندان با توجه به شرایط کنونی زمین و بحرانهای موجود بسیار نگران حیات بشر بوده و به مطالعه بر روی حقایقی می پردازند که می تواند روزی منجر به اتمام حیات بر روی سیاره آبی شود. به اعتقاد برخی نظریه ها پایان یافتن جهان که در تقویم باستانی اقوام مایان تاریخ آن سال 2012 ذکر شده است می تواند به دلایل مختلفی به واقعیت تبدیل شود. نشریه تلگراف نیز با توجه به این نظریه ها و مدارک به بررسی برخی از این دلایل و میزان احتمال تحقق آنها تا سه سال آینده پرداخته است.


1- حمله بیگانگان فضایی
این پدیده در ابتدا به موضوع بسیاری از آثار هنری علمی تخیلی تبدیل شد اما به تدریج محققان دریافتند که نگرانی از حمله بیگانگان به زمین رو به افزایش است. تعداد موارد مشاهده یوفوها افزایش پیدا کرده و نشانه ها و مدارک زیادی از مشاهده این پدیده های غریب ارائه شده است. از جمله این شواهد تلاش دولتهای مختلف در سرتاسر جهان برای کنترل یوفوها طی 50 سال گذشته است. اما با وجود تمامی این شواهد و مدارک که بسیاری آنها را خیالی و زاده توهم شاهدان می دانند، احتمال وقوع حمله بیگانگان به زمین تا سال 2012 تنها 0.1 از 10 تخمین زده شده است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ادامه مطلب ...

حادثه 11 سپتامبر 2001 - از ابتـــدا تـاکنـــون


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

صبح 11 سپتامبر 2001، 19 نفر که بنا به گفته منابع غربی اعضای القاعده بوده اند و یا با این گروه در ارتباط بودند؛ چهار هواپیمای تجاری را ربودند و خلبانی هر یک از این هواپیماها را بر عهده گرفتند. ربایندگان با قصد قبلی دو هواپیمای (یونایتد ایرلاینز پرواز شماره 175 و آمریکن ایرلاینز پرواز شماره 11) را به دو برج تجارت جهانی کوبیدند.

ادامه مطلب ...

داستان کوتاه "متشکرم"


همین چند روز پیش، «یولیا واسیلی ‌‌‌‌اِونا » پرستار بچه‌‌‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم .
به او گفتم:بنشینید«یولیا واسیلی ‌‌‌‌‌اِونا»! می‌‌‌‌دانم که دست و بالتان خالی است امّا رودربایستی دارید و آن را به زبان نمی‌‌‌آورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی‌‌‌روبل به شما بدهم این طور نیست؟
- چهل روبل .
- نه من یادداشت کرده‌‌‌‌ام، من همیشه به پرستار بچه‌‌هایم سی روبل می‌‌‌دهم. حالا به من توجه کنید.
شما دو ماه برای من کار کردید.
- دو ماه و پنج روز
- دقیقاً دو ماه، من یادداشت کرده‌‌‌ام. که می‌‌شود شصت روبل. البته باید نُه تا یکشنبه از آن کسر کرد. همان طور که می‌‌‌‌‌دانید یکشنبه‌‌‌ها مواظب «کولیا» نبودید و برای قدم زدن بیرون می‌‌رفتید.
سه تعطیلی . . . «یولیا واسیلی ‌‌‌‌اونا» از خجالت سرخ شده بود و داشت با چین‌‌های لباسش بازی می‌‌‌کرد ولی صدایش درنمی‌‌‌آمد.
- سه تعطیلی، پس ما دوازده روبل را می‌‌‌گذاریم کنار. «کولیا» چهار روز مریض بود آن روزها از او مراقبت نکردید و فقط مواظب «وانیا» بودید فقط «وانیا» و دیگر این که سه روز هم شما دندان درد داشتید و همسرم به شما اجازه داد بعد از شام دور از بچه‌‌‌ها باشید.
دوازده و هفت می‌‌شود نوزده. تفریق کنید. آن مرخصی‌‌‌ها ؛ آهان، چهل و یک‌ ‌روبل، درسته؟
چشم چپ «یولیا واسیلی ‌‌‌‌اِونا» قرمز و پر از اشک شده بود. چانه‌‌‌اش می‌‌لرزید. شروع کرد به سرفه کردن‌‌‌‌های عصبی. دماغش را پاک کرد و چیزی نگفت.
- و بعد، نزدیک سال نو شما یک فنجان و نعلبکی شکستید. دو روبل کسر کنید .
فنجان قدیمی‌‌‌تر از این حرف‌‌‌ها بود، ارثیه بود، امّا کاری به این موضوع نداریم. قرار است به همه حساب‌‌‌‌ها رسیدگی کنیم.
موارد دیگر: بخاطر بی‌‌‌‌مبالاتی شما «کولیا » از یک درخت بالا رفت و کتش را پاره کرد. 10 تا کسر کنید. همچنین بی‌‌‌‌توجهیتان
باعث شد که کلفت خانه با کفش‌‌‌های «وانیا » فرار کند شما می‌‌بایست چشم‌‌هایتان را خوب باز می‌‌‌‌کردید. برای این کار مواجب خوبی می‌‌‌گیرید.
پس پنج تا دیگر کم می‌‌کنیم.

در دهم ژانویه 10 روبل از من گرفتید...
« یولیا واسیلی ‌‌‌‌‌‌اِونا» نجواکنان گفت: من نگرفتم.
- امّا من یادداشت کرده‌‌‌ام .
- خیلی خوب شما، شاید …
- از چهل ویک بیست و هفت تا برداریم، چهارده تا باقی می‌‌‌ماند.
چشم‌‌‌هایش پر از اشک شده بود و بینی ظریف و زیبایش از عرق می‌‌‌درخشید. طفلک بیچاره !
- من فقط مقدار کمی گرفتم .
در حالی که صدایش می‌‌‌لرزید ادامه داد: من تنها سه روبل از همسرتان پول گرفتم . . . ! نه بیشتر.
- دیدی حالا چطور شد؟ من اصلاً آن را از قلم انداخته بودم. سه تا از چهارده تا به کنار، می‌‌‌کنه به عبارتی یازده تا، این هم پول شما سه‌‌‌تا، سه‌‌‌تا، سه‌‌‌تا . . . یکی و یکی..
- یازده روبل به او دادم با انگشتان لرزان آنرا گرفت و توی جیبش ریخت .
- به آهستگی گفت: متشکّرم!
- جا خوردم، در حالی که سخت عصبانی شده بودم شروع کردم به قدم زدن در طول و عرض اتاق.
- پرسیدم: چرا گفتی متشکرم؟
- به خاطر پول.
- یعنی تو متوجه نشدی دارم سرت کلاه می‌‌گذارم؟ دارم پولت را می‌‌‌خورم؟ تنها چیزی می‌‌‌توانی بگویی این است که متشکّرم؟
- در جاهای دیگر همین مقدار هم ندادند.
- آن‌‌ها به شما چیزی ندادند! خیلی خوب، تعجب هم ندارد. من داشتم به شما حقه می‌‌زدم، یک حقه‌‌‌ی کثیف حالا من به شما هشتاد روبل می‌‌‌‌دهم. همشان این جا توی پاکت برای شما مرتب چیده شده.
ممکن است کسی این قدر نادان باشد؟ چرا اعتراض نکردید؟ چرا صدایتان در نیامد؟
ممکن است کسی توی دنیا این قدر ضعیف باشد؟
لبخند تلخی به من زد که یعنی بله، ممکن است.
بخاطر بازی بی‌‌رحمانه‌‌‌ای که با او کردم عذر خواستم و هشتاد روبلی را که برایش خیلی غیرمنتظره بود پرداختم.
برای بار دوّم چند مرتبه مثل همیشه با ترس، گفت: متشکرم!
پس از رفتنش مبهوت ماندم و با خود فکر کردم:

در چنین دنیایی چقدر راحت می‌‌شود زورگو بود...

داستان کوتاه "متشکرم" : اثری از آنتوان چخوف

برنده و بازنده

سیدنی ، جی ، هریس نویسنده ای است که برای برنده شدن در صحنه زندگی پیشنهاد های ساده ای ارائه می کند به بعضی پیشنهاد های او توجه کنید :

برنده متعهد می شود

بازنده وعده می دهد

 

برنده بیش از بازنده کار می کند و بیشتر از او وقت دارد

بازنده همواره به قدری گرفتار است که نمی تواند به کارها ی به واقع ضروری بپردازد

 

برنده می گوید بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم

بازنده می گوید هیچ کس راه حلی نمی داند

 

برنده ترجیح می دهد که خود را مسئول شکست هایش بداند نه دیگران را و وقت زیادی را صرف عیب جویی نمی کند

بازنده شکست های خود را ناشی از تبعیض و یا سیاست می داند

 

برنده هنگامی که از دیگران بدرفتاری می بیند آزادانه رنجش و آزردگی خویش را بیان نموده و سپس موضوع را فراموش می کند

بازنده در چنین شرایطی خشم و ناخشنودی خود را به زبان نمی آورد و زجر می کشد و با انتقام گرفتن از خود شرایط بدتری را فراهم می کند

 

برنده روی پای خود می ایستد و از اینکه دیگران به وی تکیه کنند احساس تحمیل شدن نمی کند

بازنده به کسانی که از خودش قوی ترند تکیه می کند و عقده های خود را بر سر افراد ضعیف تر از خویش خالی می کند

 

برنده بازی سرنوشت و این حقیقت که شایستگی ها را همواره پاداشی نیست بی آنکه دیدگاهی بدبینانه داشته باشد درک می کند

بازنده بی آنکه بازی های سرنوشت را درک کند بدگمان است

 

برنده می داند که چگونه می توان جدی بود بی آنکه خشک  و رسمی باشد

بازنده بیشتر اوقات خشک و رسمی است زیرا فاقد توانایی جدی بودن است

 

برنده سعی می کند که رفتارهای خود را بر اساس نتایج منطقی آنها قضاوت کند و رفتارهای دیگران را بر اساس قصد ونیت آنها ارزیابی کند

بازنده رفتارهای خود را بر اساس قصد ونیت خویش و رفتارهای دیگران را بر اساس نتایج آن ها ارزیابی من کند

 

برنده دیگران را نکوهش می کند ولی آنان را می بخشد

بازنده نه قادر به نکوهش دیگران است و نه قادر به بخشیدن آنان

 

برنده در برابر افراد توانمند و ناتوان یکسان عمل می کند

بازنده به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعفا را تحقیر می کند

 

برنده می خواهد مورد احترام دیگران باشد اما ذهنش را در گیر آن نمی کند

بازنده برای رسیدن به این هدف دست به هرکاری می زند اما سرانجام با شکست رو به رو می شود و به هدف خود نمی رسد

 

برنده حتی زمانی که دیگران وی را به عنوان یک خبره می شناسند می داند که هنوز خیلی چیزها را نمی داند

بازنده می خواهد دیگران او را یک خبره بدانند و این نکته که بسیار کم می داند را هنوز نیاموخته است

 

برنده نسبت به فضای اطراف خود حساس است

بازنده فقط نسبت به احساسات خود حساس است

 

برنده می داند که اگر به مردم فرصت داده شود مهربان خواهند بود

بازنده احساس می کند که اگر به مردم فرصت داده شود نامهربان خواهند شد

 

برنده می گوید باید راه بهتری هم وجود داشته باشد

بازنده می گوید تا بوده همین بوده و تا هست همین هست

قلب زنان جهان را می چرخاند

از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟
خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای ؟
او باید کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از
جایش بلند شد ناپدید شود.
ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا
قلب شکسته، درمان کند.
این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .
خداوند فرمود:نمی شود !! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی.....

را که این همه به من نزدیک است،تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با
یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .
بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی
که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .


فرشته پرسید:فکر هم می تواند بکند ؟
خداوند پاسخ داد:نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی
زیادی مواد مصرف کرده اید.
خداوند مخالفت کرد:آن که نشتی نیست، اشک است.
فرشته پرسید:اشک دیگر چیست ؟
خداوند گفت:اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی،
تنهایی، سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد.
شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها
واقعا" حیرت انگیزند.
زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.
همواره بچه ها را به دندان می کشند.
سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.
وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند.
و وقتی عصبانی اند می خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.
بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.
بدون قید و شرط دوست می دارند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و وقتی
دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.
در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،
با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.
آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد
زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و
بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و امید به ارمغان
می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند

خداوند گفت:این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد

فرشته پرسید:چه عیبی ؟

خداوند گفت:قدر خودش را نمی داند