I Am Thankful....
I can see the beauty all around me.
There are those whose world is always dark
من میتوانم تمام زیبایی های پیرامونم را ببینم
کسانی هستند که دنیا یشان همیشه تاریک و سیاه هست
I am Thankful...
I can walk.
Th ere are those who have never taken their first step.
من میتوانم راه بروم ..کسانی هستند که هیچوقت نتونسته اند. حتی یک قدم بردارند..
خورجینم اگه قدیمی - اگه بی رنگه و پاره
برای تو اگه حتی - ارزش بردن نداره
برای من بود و نبوده - هرچی که دارم همینه
خورجینی که قلب این
عاشق ترین مرد زمینه
رمز موفقیت | |
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده می شد: من کور هستم لطفا کمک کنید ! روزنامه نگار خلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آنروز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید که بر روی ان چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد: وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید. خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد. باور داشته باشید، هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است. |
همه ما آزادی را دوست داریم و دوست نداریم از کسی اطاعت کنیم
اما «احترامگذاشتن، مداراکردن و توجهکردن» به خواستههای پدر و مادر همسرمان، «اطاعتکردن» و «بردگی» نیست.
روانشناسان معتقدند اگر مادرزن و داماد و مادر شوهر و عروس به رفتارهایی که حساسیت طرف مقابل را بر میانگیزد آگاه باشند و برای لحظاتی که در کنار هم هستند این رفتارها را انجام ندهند، بسیاری از مشکلات برطرف میشود.
«برای مهمانی شام شب جمعه، از یک هفته قبل برنامهریزی کردم و تمام کارهایم را یک روز جلوتر تمام کردم. خوشحال بودم که خانواده خودم و همسرم مهمان ما هستند. نهایت تلاشم را کردم تا پدر و مادرم به داشتن فرزندی مثل من افتخار کنند و پدر و مادر همسرم هم در خانه فرزندشان احساس آرامش و شادی بکنند اما همه چیز به خاطر یک حرف و حرکت ناخواسته به هم ریخت. نمیدانم تقصیر من بود یا خانواده همسرم. هنوز هم نفهمیدهام توقع آنها از من بالاست یا رفتار من با آنها صحیح نیست...»
در اغلب موارد همینطور بیدلیل و اتفاقی، لحظههای خاص، موقعیتهای ویژه زندگی، رابطههای ما و... به خاطر یک حرف یا حرکت نادرست و ناخواسته خراب میشود. رابطه عروس و مادر شوهر یا مادر زن و داماد هم از این قاعده مستثنا نیست. شاید اگر در همه سالهای پیش از ازدواج، از روابط تیره و تار عروس و مادرشوهر یا مادر زن و داماد برای ما نقل نمیکردند یا نقل میکردند و راهکارهای رفع این مشکل را هم میگفتند، بعد از ازدواج اینقدر راهمان را گم نمیکردیم. در این شماره درباره رفتارهای درست با والدین همسرمان صحبت میکنیم.
بفهم و بپذیر
«یادم نمیرود روزی را که برای بله برون آمدید خانه ما. از خجالت آب شدم. آرزو میکردم کاش هیچوقت کادوی توی بیسلیقه را باز نمیکردم. آبرویم پیش همه رفت...». این حرفها، یادآوریهای ناراحتکنندهای است که نه تنها تغییری در هیچ چیز ایجاد نمیکند بلکه کدورت، دلخوری و آزردگی خاطر زن و شوهر را نیز به دنبال دارد.
به عقیده روانشناسان، نخستین گام برای داشتن زندگی موفق «انتخاب همسر از طبقه و جایگاه اجتماعی – فرهنگی شبیه به هم» است. هر چه شباهت خانوادهها از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... نزدیکتر باشد، ازدواج موفقتر خواهد بود. دلیل این موفقیت هم این است که رفتارها و شیوه زندگی زن و مرد به هم نزدیکتر است چون تربیت تقریبا مشابهی داشتهاند.
اما گاهی به دلایل مختلف انتخاب همسر طوری است که خانوادهها شباهت کمتری به هم دارند و در نتیجه نقاط مشترک کمتری هم بین زن و مرد دیده میشود. این «تفاوت دیدگاهها» سرآغاز جنگ و جدل میان زن و شوهر با همدیگر و با والدین طرف مقابل است. بنابراین اگر میخواهیم زندگی زناشویی موفقی داشته باشیم، بعد از ازدواج باید تفاوتهای بین والدین خودمان و همسرمان را بفهمیم و بپذیریم تا بتوانیم زندگی خوب و موفقی داشته باشیم.
باهوش باشیم
«تا حالا شده پدرت به خاطر اینکه به او احترام میگذارم، غذای موردعلاقهاش را میپزم و چای پررنگش را فراموش نمیکنم از من تعریف و تشکر کند؟ فقط ایرادهای من را میبیند. اگر اینجا بیاید و از من ایراد نگیرد، شبش صبح نمیشود. مثلا اینکه چرا یادم رفته چای پررنگ برایش ببرم!». همه ما آزادی را دوست داریم و دوست نداریم از کسی اطاعت کنیم اما «احترامگذاشتن، مداراکردن و توجهکردن» با «اطاعتکردن» متفاوت است. روانشناسان معتقدند اگر افراد از رفتارهایی که حساسیت طرف دیگر را بر میانگیزد، آگاه باشند و برای لحظاتی که در کنار هم هستند این رفتارها را انجام ندهند، خیلی از مشکلات برطرف میشود. این رعایت کردن، دقت و تیزهوشی ما را نشان میدهد. چای پررنگ پدرشوهر را فراموش نکنیم تا همگی آرام و شاد زندگی کنیم!
قضاوت نکنیم
«امکان ندارد من حرفی بزنم و مادرت برخلاف من حرف نزند. فقط دوست دارد ایراد بگیرد. مینشیند و رفتار من را زیر ذره بین میبرد». اغلب ما با اظهار نظر بجا و نابجای مادرزن یا مادرشوهرمان مشکل داریم. به همین دلیل همیشه در حال پیشداوری هستیم. این رفتار، هم ما و هم همسرمان را آزار میدهد. برای اینکه درست قضاوت کنیم، هر دفعه که قرار است مادر و پدر همسرمان را ببینیم، ذهنمان را از رفتارها و حرفهای آنها پاک کنیم. فکر کنیم هر بار اولین باری است که آنها را میبینیم. گذشته با همه خوبیها و بدیهایش تمام شده است.
سیاستمدار باشیم
«امروز پنجمین روزی است که با علی قهر هستم. رفتار مادرش خیلی بد بود. پدرش هم انگار نه انگار ... دوست ندارم با علی قهر کنم ولی رفتار بد پدر و مادرش را چطوری تلافی کنم؟»
قهر، بیتوجهی، بیتفاوتی، جر و بحث و.. با همسر به دلیل رفتار نادرست والدیناش رفتار بسیار اشتباهی است. روانشناسان معتقدند رفتار اشتباه والدین همسرمان را نباید به حساب همسرمان بگذاریم.
از طرفی نباید دلخوریمان را همانجا - پیش پدر و مادر همسرمان - نشان بدهیم. هر حرکت نابجای ما، گلهکردن، کم محلی و... به همسر یا والدین او نتیجهای عکس دارد، علاوه بر اینکه میتواند جرقه یک آشوب بزرگ باشد که بازنده اصلی این آشوب هم ما هستیم. بنابراین با سیاست و بررسی دقیق مسائل و شرایط، حل هر مشکل و مسئلهای را به زمانی که با همسرمان تنها هستیم، موکول کنیم. حضور نفر سوم در مسائل زناشویی یا قهر به جای صحبتکردن درباره مشکلات، بدترین راهحل است. فراموش نکنیم که هیچ وقت نباید همسرمان را به خاطر رفتار نامناسب پدر و مادرش تنبیه کنیم.
با والدین برنامهریزی نکنیم
«برنامه پیک نیک امروز را برای این به هم زدی که من با مامان و بابام و خواهرم قرار گذاشتم؟ آمدن آنها اینقدر آزارت میدهد که به خاطر نیامدن آنها الم شنگه به پا کنی و داد بکشی؟».
تا حالا حتما اتفاق افتاده که برنامهای را - که از هفته قبل تنظیم کردهایم - به خاطر جنجال و قهر همسرمان
- که راضی نشده با پدر و مادرمان بیاید - بههم زده باشیم. حساسیت بیمنطق همسر ما نباید باعث قطع رابطه با والدینمان بشود بلکه فقط نباید در تصمیمگیریها و برنامهریزیها، حضور و تصمیم پدر و مادرمان را حتمی و تعیینکننده نشان بدهیم. در واقع، نباید حرفی بزنیم یا حرکتی انجام بدهیم که شریک زندگیمان حضور حتمی یا سایه دائمی والدین ما را در زندگی مشترک احساس کند. هر برنامه دسته جمعی فقط باید به صورت یک «پیشنهاد» مطرح بشود؛ نه یک «ضرورت».
آنها را حذف نکنیم
«آنقدر توی گوش بچهها خواندی مادربزرگتان زن بدی است که به مادر من بیاحترامی میکنند. سلام زیرزبانی میکنند و توی اتاقشان میروند. بعد هم از اتاق بیرون نمیآیند تا مادر من برود. من هم بلدم چه کار کنم...».
بیاهمیتی به پدر و مادر همسرمان، حذف تدریجی آنها از زندگیمان، کمشدن رفت و آمدها و ارتباطهای تلفنی و کمکردن علاقه فرزندانمان به خانواده همسرمان و در مقابل توجه بیش از حد به والدین خودمان، رفتاری نیست که از چشم همسرمان دور بماند. تلاش نکنیم پدر و مادر و خانواده همسرمان را از او دور کنیم. این حرکت، ضربه روحی – روانی شدیدی به او و در نتیجه به زندگی مشترک ما میزند.
سد راه نشویم
«قبل از اینکه به خریدهای مادرت برسی، اول باید خریدهای خانه خودت را انجام بدهی. فقط تو به پدر و مادرت سرویس میدهی؟ بقیه کجا هستند؟»
روانشناسان معتقدند زن و شوهر نباید جلوی آزادی عمل همدیگر را بگیرند. اجازه بدهیم همسر ما آزادانه آنچه را دوست دارد، برای والدیناش انجام بدهد. در واقع هر چقدر به همسرمان آزادی عمل بیشتری بدهیم، خودمان هم آزادی عمل بیشتری خواهیم داشت.
و در نهایت اینکه، فراموش نکنیم مادر و پدر همسر ما «منحصربهفردترین» افراد زندگی او هستند زیرا هیچکس نمیتواند بیشتر از یک پدر و مادر داشته باشد و توهین و بیاحترامی به پدر و مادر او، توهین به اوست؛ علاوه بر اینکه با این توهینها به صورت غیرمستقیم بیعلاقگیمان را به همسرمان نشان میدهیم.
واژه ها را کنار هم خواهم گذاشت و حرفها را ، تا کلمه ای سازند ،
و کلمه ها را ،
که شاید جمله شود
و شاید معنی شود ...
دوباره واژه ها بیگانگی میکنند ،
دوباره کلمه ها بوی غریبی دارند ،
و دوباره نوشته ام پر از ابهام شده ...
چقدر سخت است هنگامی که میخواهی بنویسی ، اما قلم در دستانت خشکیده
چه سخت است وقتی که حرف داری ، اما لبانت به هم دوخته شده
و چه عذاب آور ، هنگامی که دیدگانت نیز تو را همراهی می کنند ،
و اینگونه کاغذی را نیز که برایت مانده بود تا درد دلت را برایش بی زبان و
بی قلم بگویی ،
تر کرده ...
همه چیز از من گرفته شده ،
خود گرفتم ، ناخواسته ،
شاید هم خواسته ولی ندانسته ..
و ... اینک سکوت ...
امروز این متن را خواندم حیفم آمد برای شما نگذارمش حتما بخوانید....
چارلی چاپلین به دخترش: تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده!
هیچ گاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن!
قلبت را خالی نگه دار اگر هم یک روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد به او بگو که تو را بیش تر از خودم وکمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم وبه تو نیاز دارم
مردی که مداد درست میکرد مدادی را برداشت تا در جعبه بگذارد،اما قبل از ان به مداد گفت ۵ چیز هست که میخواهم بدانی.قبل از انکه تو را به جهان بیرون بفرستم میخواهم این ۵ چیز را بفهمی و هرگز فراموش نکنی،در این صورت میتوانی بهترین مداد دنیا شوی.
۱ـ کارهای خیلی زیادی از دست تو بر می اید،اما فقط باید در دست یک نفر قرار بگیری تا بتوانی ان کارها را انجام دهی.
۲ـ گاهی تجربه دردناک تراشیده شدن را خواهی داشت،اما
برای انکه مداد بهتری شوی باید این درد را تحمل کنی.۳ـ بسیاری از اشتباهات را میتوانی درست
کنی.۴ـ مهمترین قسمت وجود تو در داخل توست
.۵ـ روی هر سطحی که قرار بگیری باید اثری بر ان از خود
جا بگذاری.مداد فهمید و قول داد فراموش نکند و با هدفی به درون
جعبه رفت تا پا به جهان هستی بگذاردThe Hall of Afghan Economists
The Afghan Economists in
International Institute of Islamic Economics
International Islamic University Islamabad
بنگاه اقتصاد دانان افغانی
اقتصاد دانان افغانی در
دانشکده بین المللی اقتصاد اسلامی ،
دانشگاه بین المللی اسلامی اسلام آباد