عریان و پوست کنده - از هر دهن سخنی

عکس ها٬ کلیپ ها و مطالب پوست کنده از سرتا سر جهان

عریان و پوست کنده - از هر دهن سخنی

عکس ها٬ کلیپ ها و مطالب پوست کنده از سرتا سر جهان

برنده شعر کودکان توسط آننا سولدی یازده ساله از ایتالیا

این شعر که برنده شعر کودکان هم هست توسط آننا سولدی یازده ساله از ایتالیا نوشته شده است!!!!!!!!!!.

 
من در نانوایی , قلبی دیدم از جنس نان,
قلبی بزرگ,گرم و خوشبو,
و فکر کردم((اگر من قلبی از جنس نان داشتم چند کودک می توانست آن را بخورد!
یک لقمه برای تو ,دوست من
برای تو که گرسنه ای !
یک لقمه از این نان قلبی برای توست
و برای تو ,و برای تو!))
به کودکی که گرسنه است و می ترسد
کافی نیست که بگویی((دوستت دارم!))
وقتی که کودکی را گریان می بینی
کافی نیست که بگویی : ((طفلک بیچاره!))
اگر قلب من از جنس نان بود
چندین کودک می توانست آن را بخورد!
و تو ! ای فرمانده
چه چیز مانع از آن می شود که
بمب هایت را به شکل نان نسازی؟
آنگاه در پایان جنگ ها , هر سربازی
می توانست خوشحال به خانه بازگردد
با سبدی از بمب های برشته و خوشبو.
اما این فقط یک رویاست
ودوست گرسنه من هنوز هم می گرید
آه, اگر قلب من از جنس نان بود

اولین سرباز محجبه سوئد

این دختر خانم که میبینین شاتیلا سلامی ۲۳ ساله هست که اولین زن محجبه و مسلمان سوئد هست که مشغول به گذراندن دوره خدمت سربازیش هست در ارتش سوئد! شتیلا در مساحبه ای که باهاش شده میگوید که: در اوائل خیلی ان موضوع برام سخت بود، چون بعضیها میگفتند اگر من در گروهشان باشم از گروه خارج میشوند. هنگام شروع انجام وظیفه به شتیلا پیشنهاد داده بودند که اتاقک جدا داشته باشه ولی او قبول نکرد و با کشیدن پرده ای دور تختش او همراه با سایر مردان و زنان دیگر سرباز در یک سالن میخوابد. شتیلا میگوید که خودش تمام روسریهایش را دوخته که حتی قابل استفاده در زیر کلاهخود هم میباشند. وی ادامه میدهد که یک دختر محجبه در ارتش باید اعتماد به نفس زیادی داشته باشد. آرزوی وی این است که روزی پلیس شود. قدم بعدی که او را به آرزویش نزدیکتر میکند گذراندن مدتی از انجام وظیفه در کشور کوسوو میباشد.

 

عکسی که بینندگان را تکان داد

عکسی که بینندگان را تکان داد: حقیقت فاجعه آتش سوزی در آلمان چه بوده است

واقعه آتش سوزی در یک ساختمان متعلق به ترک ها در شهر لودویگ شافن آلمان (یا لودویگز هافن در فارسی) در مطبوعات کشورهای آلمان و ترکیه انعکاس وسیعی یافت. در زمان آتش سوزی صحنه های غمناک انسانهایی که می کوشیدند خود را نجات دهند لحظاتی سخت را برای آنها رقم زد. 52 ساکن و مهمان این ساختمان در حالی می کوشیدند خود را از آتش نجات دهند که نردبان چوبی طبقات تخریب شده بود. ساکنان به ناچار برای نجات جان فرزندان خود اقدام کردند.
آنچه که بیشترین ابراز همدردی مردم را با این فاجعه در پی داشت عکسی بود که از صحنه تأثربرانگیز تلاش یک خانواده برای زنده نگهداشتن فرزند 8 ماهه شان از آتش سوزی گرفته شده بود.
با توجه به سوختن نردبانهای چوبی ساختمان، این خانواده برای زنده نگداشتن فرزندشان، او را از طبقه چهارم ساختمان به بیرون پرتاب کردند. یک مأمور پلیس با هر زحمتی که بود انور چاغلار 8 ماهه را در بغل گرفت و نجات داد. گفته می شود این مأمور پلیس نیز ترک تبار (به نام حقی پاکر)بوده است!
در این حادثه 9 شهروند ترک ساکن کشور آلمان زنده زنده در آتش سوختند و جان سپردند که پنج تن از قربانیان این حادثه کودک بودند. مطبوعات ترکیه از این حادثه به عنوان حمله نژادپرستانه یاد می کنند.
خانواده کاپلان 18 سال قبل از شهر غازی آنتپ ترکیه به آلمان آمده بودند و طبقه اول یک ساختمان چهارطبقه چوبی با رونمای آجری را خریداری کرده بودند. اکثریت ساکنان این مجتمع چهارطبقه نیز ترک تبار بوده اند.
در اثر آتش سوزی در این ساختمان، مدینه کاپلان 48 ساله، دخترش بِلما اؤزکاپلی 22 ساله، نوه اش الیاس چاغلار 4 ساله، عروس حامله اش هولیا کاپلان 31 ساله و دختران وی کارانفیل 4 ساله و دلارا 11 ساله، عروس کوچکش دؤنه کاپلان 21 ساله، به همراه فرزندانش کامل 3 و کنعان کاپلان دو ساله جان خود را از دست دادند.
مسئولان آلمانی در حالی از غیرعمدی بودن این آتش سوزی صحبت می کنند که به نوشته روزنامه پوستا چاپ ترکیه دو تن از بازماندگان این حادثه، بدریه و آیلین کاپلی اعتقاد دارند مسئولان آلمانی دروغ می گویند و این آتش سوزی عمدی بوده است.
آیلین 9 ساله گفته شاهد مردی بوده است که با فندک، کاغذ و مواد مشتعله به ساختمان نزدیک شده و آتش را روشن کرده و در کالسکه موجود در منزل انداخته است. وی گفته است به این مرد که به آلمانی صحبت می کرده مشکوک شده اند و خواسته اند در ساختمان را ببندند که وی به زور وارد ساختمان شده و ساختمان را به آتش کشیده است.
آتش سوزی در طبقه اول ساختمان روی داده بود و بعلت چوبی بودن بنا، نردبانهای طبقات به طور کامل سوخته بود و امکان فرار وجود نداشت. شهردار شهر گفته است بعد از جنگ جهانی دوم این بزرگترین فاجعه شهر بوده است. گفته می شود ساکنان قبلی این بنا نئونازی بوده اند.
بعد از آتش سوزی، تنها در فاصله چند متری بنا و در یک زیرگذر عابر پیاده یک شعار نژادپرستانه با این عنوان نوشته شده است:
?Dreckst?ausrotten? به معنای: ریشه ترک های کثیف را بخشکانید.
که این شعار نژادپرستانه بودن این آتش سوزی را قوت می بخشد.
این اولین باری نیست که نژادپرستان آلمانی خانه ترک تبارها را در آلمان آتش می زنند. در سال 1992 راستی های افراطی ـ نئونازیها ـ در شهر مولن آلمان خانه یک ترک تبار را آتش زده بودند که در اثر آن 3 ترک تبار جان باختند. در سال 93 نیز در شهر سولینگن آلمان 4 آلمانی دست راستی افراطی خانه یک ترک تبار را به آتش کشیده بودند که در اثر آن آتش سوزی هم 5 شهروند ترک جان باخته بودند.
وزیر خارجه ترکیه اعلام کرده است برای بررسی موضوع یک هیأت بررسی و تحقیق شامل حداقل یک وزیر کابینه و عده ای متخصص به آلمان اعزام خواهند کرد. نخست وزیر ترکیه هم در دیدارش با وزیر کشور آلمان در آنکارا گفته است موضوع عمدی و نژادپرستانه بودن این آتش سوزی باید بررسی شود و چنانچه این حادثه عمدی بوده باشد مجرمان باید دستگیر و محاکمه شوند.

منبع: روزنامه های ترکیه بویژه روزنامه پوستا

مرد آهنین ایران، ناجی کودک 11 ساله از مرگ

مرد آهنین ایران، پسربچه یی را که هنگام سرسره بازی از پشت بام خانه شان پرت شده بود در حال سقوط از مرگ حتمی نجات داد. به گزارش خبرنگار ما صبح روز دوشنبه هفته گذشته هنگامی که حسین فاطمی قهرمان پاورلیفتینگ و مرد آهنین ایران صدای فریادهای زن جوانی را که در پشت بام ساختمانی پنج طبقه ایستاده بود شنید، متوجه شد فرزند این زن در حال سقوط از پشت بام است. او بلافاصله به طرف ساختمان دوید و در همین هنگام پسر 11 ساله تعادلش را از دست داد و به پایین پرت شد. چند ثانیه بعد مادر این کودک وحشت زده و شتابان از پله ها پایین دوید و خودش را به خیابان رساند. او که ابتدا جرات نداشت دستانش را از مقابل چشمانش بردارد و از دیدن جسم غرق در خون کودکش هراس داشت، وقتی صدای ناله محمد 11 ساله را شنید تصور کرد شاید معجزه یی کودکش را از مرگ نجات داده است. زن جوان که همچنان از دیدن پسرش هراس داشت این بار وقتی صدای قهرمان پاورلیفتینگ را شنید که از وی خواست چشمانش را باز و پسرش را نگاه کند، دریافت که واقعاً معجزه یی اتفاق افتاده و محمد زنده است چرا که در لحظه سقوط محمد، حسین فاطمی مرد آهنین ایران همانند فرشته نجات محمد را در نزدیکی زمین در آغوش گرفته و نجات داده بود.هر چند محمد بیهوش به بیمارستان برده شد و پزشکان اعلام کردند او از چند ناحیه دچار شکستگی شده اما این کودک از مرگ حتمی نجات یافت و دقایقی بعد از انتقال به بیمارستان محمد که دچار پارگی طحال نیز شده بود مورد عمل جراحی موفقیت آمیز قرار گرفت.حسین فاطمی روز گذشته در خصوص این اتفاق به خبرنگار ما گفت؛ من در خیابان آیت الله کاشانی سر ساختمان بودم که ناگهان صدای فریادهای زنی را شنیدم، سرم را که بلند کردم دیدم پسری از پشت بام آویزان است. خطاب به او فریاد کشیدم تحمل کن تا من برسم. شاید 10 ثانیه هم طول نکشید، به یکباره دیدم که دستان پسرک رها شد و سقوط کرد، به سرعت دویدم و خودم را به ساختمان رساندم و در همین لحظه پسرک که با شدت و سرعت پایین می آمد به من برخورد کرد و از شدت ضربه هر دو به زمین افتادیم.
قهرمان پاورلیفتینگ ایران ادامه داد؛ محمد کاملاً بیهوش بود و مادرش باور نمی کرد پسرش زنده باشد، اما وقتی دید او هنوز زنده است از خوشحالی شوکه شد و بلافاصله محمد را به بیمارستان رساند.مرد آهنین ایران در پاسخ به این سوال که چطور توانست در آن لحظات دشوار و دلهره آور تمرکز خود را حفظ کند و چنین کاری را انجام دهد، گفت؛ در آن لحظه نجات محمد برایم مهم ترین مساله بود و تمام قدرتم را جمع کردم و خودم را به ساختمان رساندم، به هر حال خدا به من کمک کرد تا بتوانم چنین کاری بکنم و خوشحالم از اینکه محمد را از مرگ نجات دادم.وی همچنین در خصوص اینکه خود در این حادثه آسیب دیده یا خیر، گفت؛ وقتی محمد سقوط کرد، من فقط توانستم او را طوری بگیرم که بالاتنه و خصوصاً سرش به جایی برخورد نکند، در واقع دستانم را دور بدنش حلقه کردم و به همین دلیل قسمت سینه و بازوهایم دچار کوفتگی و کبودی شد اما مساله مهمی نبود و اکنون تنها نگرانی ام حال محمد است و امیدوارم هرچه زودتر به خانه برگردد.حسین فاطمی در مورد عیادت از محمد گفت؛ چند روز قبل به ملاقات این کودک رفتم و با هم صحبت کردیم، حال او خوب بود. هرچند به خاطر عمل طحال هنوز در قسمت مراقبت های ویژه بستری است اما پزشکان عمل را رضایت بخش اعلام کرده اند البته دو دست و لگن محمد هم شکسته است. محمد در این ملاقات به من گفت هنگام حادثه احساس کرده دو بار به زمین کوبیده شده که یکی از آنها ناشی از ضربات برخورد با من بوده و دیگری برخورد هر دو ما با زمین. پدر محمد هم ضمن تشکر از حسین فاطمی به خبرنگار ما گفت؛ محمد هنوز در بخش مراقبت های ویژه است و تا زمان رسیدن به شرایط عادی باید در این بخش بستری باشد.پدر محمد ادامه داد؛ محمد روز یکشنبه در پشت بام در حال سرسره بازی بود که تعادلش را از دست داد و به سمت پایین پرت شد. او در حال حاضر روحیه خوبی دارد و امیدواریم هرچه زودتر به بخش عمومی منتقل شود. پدر محمد که برای زیارت امام رضا(ع) و دعا برای بهبودی فرزندش به مشهد سفر کرده است، گفت؛ من جان پسرم را به مرد آهنین ایران مدیون هستم.

جنازه دختری که بعد از 127 سال سالم مانده است!

سینه برنادت دختری از روستاهای فرانسه و از خانواده ای فقیر بود که مدعی شد مریم مادر مسیح را می بیند و با او گفتگو می کند.
عده ای به او ایمان آورده و عده ای دیگر او را دروغگو خواندند ولی حرف های برنادت که از طرف مریم مقدس بیان می کرد و به همه مردم روی زمین پیامهای خوب زیستن را ابلاغ می نمود حتی اسقف کلیسای آن جا را نیز بر آن داشت تا به برنادت ایمان آورد.
برنادت در طول زندگیش معجزات بسیاری از جمله شفای بیماران لاعلاج انجام داد و سرانجام در سال ۱۸۷۹ درگذشت.
پس از گذشت ۱۲۷ سال، مقامات کلیسایی که وی در آنجا دفن شده بود، بدن او را بیرون آوردند و دیدند که جنازه اش نپوسیده است و این محل امروز محل زیارت مسیحیان شده است.

این هم شد غیرت اعراب....

این هم شد غیرت اعراب....

عکسهای نهایت بی غیرتانه بوش لعین در کشورهای عربی خلیج فارس

http://i30.tinypic.com/2zfvdhx.jpg
http://i30.tinypic.com/2ywy452.jpg
http://i32.tinypic.com/2a5ds3.jpg
http://i26.tinypic.com/28ryz3s.jpg

 

از مَـــرد بودن خسته شد، به زن تبدیل شد!

عکسی خارق العاده از یک تغییر:
از مَـــرد بودن خسته شد، به زن تبدیل شد!


آقای مالکولم مک پرسون پنج ماه قبل به بلغارستان رفت و یک خانه از آنجا خرید. سپس پیش همسایگان رفت و با آنها برای مدتی خداحافظی کرد! پنج ماه بعد همسایگان با کسی روبه رو شدند که او را اصلا نمی شناختند! این بار خانم مالکولم (یا آقای مالکولم سابق) به خانه اش در بلغارستان آمده بود، منتهی با هویتی جدید!!
این مرد انگلیسی بازنشسته نیروی دریایی انگلیس که در سن 64 سالگی از مرد بودن خسته شده بود به خواست خودش به زن تبدیل شد! و می گوید زن بودن بسیار زیباست!
این مرد(یا زن) انگلیسی که سابق بر این به عنوان یک کوماندو در خدمت نیروی دریایی انگلیس بود پیش از این آموزش نیروهای کماندوی پادشاهی عمان را نیز برعهده داشته است. وی سخت ترین دوران زندگی خود را در ایرلند شمالی گذرانده است.
کماندوی سابق برای آنکه زندگی جدیدی را از صفر شروع کند خانه جدید در کشوری جدید خرید و زندگی را با جنسیتی جدید شروع کرد!
وی در این باره گفته است: "در روز تولد 64 سالگی ام برای تغییر جنسیتم به عمل جراحی تن دادم. این برای روز تولد من یک هدیه است. زن بودن خیلی زیباست!"

انسان یعنی سخت ترین شئ

فرشته ای از سنگ پرسید :
چرا مانند خاک از خدا نمی خواهی که از تو انسان بسازد ؟
سنگ تبسمی کرد و گفت : هنوز آنقدر سخت نشده ام که مستحق چنین خواسته ای باشم

هر چه از دوست رسد نیکوست

کلاغ و طوطی هر دو سیاه و زشت آفریده شدند طوطی شکایت کرد و خداوند او را زیبا کرد
ولی کلاغ گفت : هر چه از دوست رسد نیکوست
و نتیجه آن شد که می بینی .طوطی همیشه در قفس کلاغ همیشه آزاد