عریان و پوست کنده - از هر دهن سخنی

عکس ها٬ کلیپ ها و مطالب پوست کنده از سرتا سر جهان

عریان و پوست کنده - از هر دهن سخنی

عکس ها٬ کلیپ ها و مطالب پوست کنده از سرتا سر جهان

درب سوزان جهنم در ازبکستان

 



    

 

به گزارش سرویس بین الملل پارسینه به نقل از انگلیش راشا، این محل که در نزدیکی شهر کوچک درواز در ازبکستان قرار دارد، توسط افراد محلی "در جهنم" خوانده می شود.
داستان در جهنم به 35 سال قبل برمی گردد: هنگامیکه زمین شناسان در جستجوی گاز حفاری می کردند، به حفره ای زیر زمینی رسیدند که بسیار بزرگ بود و همه تجهیزیت حفاری و چادرهای کاوشگران را در خود فرو برد. از آنجایی که حفره را گاز پر کرده بود، کسی جرات رفتن به عمق غار را پیدا نکرد و آنان حفره را آتش زدند تا از انتشار گازهای سمی جلوگیری کنند. از آن زمان، این حفره برای 35 سال است که بدون وقفه می سوزد.

 

 

 

ادامه مطلب ...

ازدواج از نظر بز....ان جهان

* ازدواج مثل شهر محاصره شده است: کسانی که داخل شهرند سعی دارند ازآن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند! 
 فرانکلین

* زندگی زناشویی مثل تاتر است: مردم صحنه زیبا و آراسته آن را می بینند درحالی که زن و شوهر با پشت صحنه درهم ریخته و پرماجرای آن سر و کار دارند.
 فرانسیس بیکن 

* تا وقتی آدم ازدواج نکرده اورا غیرکامل می خوانند، بنا براین معلوم می شود که بعد از ازدواج کار آدم تمام است!
   باب هوپ 

* مرد و زن به خاطر این ازدواج می کنند که نمی دانند خودشان باید با خودشان چه کار کنند!
  آنتوان چخوف 

* تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند اما بعد از ازدواج تقریبا هرچیزی می تواند سبب جدایی آنان شود!
 سامرست موام 

* جوانان بسیار خوبی را دیده ام که لیاقت بهترین سرنوشت ها را داشتند اما تحت تاثیر حماقت ذاتی خود یکسره به سوی مجلس عقد رهسپار شدند!
 میخاییل لرمانتوف 

* ازدواج با یک مرد مثل خریدن کالایی است که مدت ها مشتاقانه از پشت ویترین تماشایش کرده اید اما وقتی به خانه می رسید از خریدنش پشیمان می شوید.
 جین کر   

* مرد بی زن همیشه پیراهنش پاره است و مردد زن دار اصلا پیراهن ندارد!
 " ضرب المثل ایرانی" 

* ازدواج برای کسانی که تصور می کنند صبح روز بعد از آن ، آدم دیگری می شوند موضوعی ناامیدکننده است.
 ساموئل راجرز 

* مجردان بیشتر از متاهلین درباره زنان اطلاع دارند چون اگر نداشتند آنها هم ازدواج می کردند!
 اچ.ال.منکن

* تاهل یک کلمه نیست، یک جمله است و تمام ایراد قضیه همین است!
 دین مارتین 

*مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خود خط بکشد.
 سینکلر لوییس

* مردی که درپی یک ازدواج موفق و شاد است باید دهانی بسته و حساب بانکی پر و پیمانی داشته باشد.
  گروچو مارکس

* قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که شما گفته اید اما بعد از ازدواج ، مرد قبل از این که شما حرف بزنید به خواب می رود!
هلن رولان

* هیچ گاه ازدواج نکردم چون سه حیوان خانگی داشتم که دقیقا نقش یک شوهر را به تناوب برایم ایفا می کردند.یک سگ داشتم که هر روز صبح غرغر می کرد.یک طوطی داشتم که تمام بعداز ظهر بدو بیراه می گفت و یک گربه که همیشه دم دمهای صبح به خانه بازمی گشت!
 ماری کورلی

* زنان با این آرزو با مردان ازدواج می کنند که مردان تغییر کنند... که نمی کنند.
مردان با این آرزو با زن

پسر بچه

در روزگارى پسر ١٠ ساله‌اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
 
- پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
 
- خدمتکار گفت: ٥٠ سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید:
- بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده‌اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بی‌حوصلگى گفت:
- ٣٥ سنت
- پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت:
- براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورت‌حساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورت‌حساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریه‌اش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود

تصمیم های خداوند اسرارآمیز، اما همواره به سود ماست

شوالیه ای به دوستش گفت: بیا به کوهستانی برویم که خداوند در آنجا سکنی دارد. می خواهم ثابت کنم که خداوند فقط بلد است که از ما چیز ی بخواهد، در حالی که خودش برای سبک کردن بار ما کاری نمی کند

.دیگری گفت: خوب، من هم می آیم تا ایمانم را نشان دهم

.همان شب به قله کوه رسیدند... و از درون تاریکی آوایی را شنیدند: سنگ ها ی روی زمین را بر پشت اسبان تان بگذارید

.شوالیه اول گفت: دیدی؟! بعد از این کوهنوردی، می خواهد بار سنگین تری را هم با خود ببریم! من که اطاعت نمی کنم

شوالیه دوم به دستور آوا عمل کرد. وقتی پای کوه رسید، سپیده دم بود، و نخستین پرتوهای آفتاب بر سنگ های شوالیه پارسا تابید: الماس ناب  الماس ها بودند

.استاد می گوید: تصمیم های خداوند اسرارآمیز، اما همواره به سود ماست

آ یا می دا نستید


آیا میدانستید که ما بطور متوسط روزانه پنج هزار کلمه صحبت میکنیم که هشتاد درصدش با خودمان هستد

آیا می دانستید بزرگترین مدرسه دنیا در شهر مونتسوری هندوستان با تعداد بیست و شش هزار و سیصد و دوازده دانش آموز می باشد

آیا میدانستید در زبان عربی ، برای کلمه شمشیر ، هشتصد و پنجاه واژه مختلف وجود دارد

آیا میدانستید که ملکه موریانه پنجاه بار بزرگتر از جفت مذکر خود می باشد

آیا میدانستید که حدودا" 3د7 تریلیون ماهی در دریاها و اقیانوسها زندگی میکنند

افراد قبیله مبوتسی از کشور زئیر کوتاه قدترین انسانهای روی زمین هستند قد آنها صد و سی و پنج تا صد و سی و هفت سانتیمتر است

چین اولین کشور جهان است که از پول کاغذی استفاده کرد


آیا میدانستید که انگشت سبابه «نشان» از سایر انگشتان دست حساستر است

آیا میدانستید که شن خیس از شن خشک سبکتر است

آیا میدانستید که مغولستان بزرگترین کشور جهان است که به دریا و اقیانوس راه ندارد

آیا میدانستید که زمان بارداری فیل به 2 سال می رسد


آیا میدانستید که در هر میلیمتر مکعب خون شما پنج ملیون رعیت به نام گلبول قرمز وجود دارد

آیا میدانستید که رابرت پرشینگ وادلو در ایلونوید آمریکا بدنیا آمد داو بلندقدترین فرد جهان محسوب میشود قد او سه متر و نیم بود و در هنگام مرگ دویست و بیست و سه کیلو وزن داشتد

آیا میدانستید که درازترین گردن در جهان مربوط به زنی است که اندازه گردنش چهل سانتی متر میباشد

آیا میدانستید که نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح آب می آید و یک و نیم دقیقه در هوا پرواز می کند و به شکار طعمه خود می پردازد

آیا میدانستید که اعصابی که در بدن شما وجود دارد به اندازه فاصله زمین تا ماه است

آیا میدانستید که جنگ جهانی دوم خونین ترین جنگ بوده که در آن حدودا" پنجاه و شش میلیون نفر جان باختند

آیا میدانستید که در تمام وجود شما بیش از یک مشت گچ «کلسیم» وجود دارد

آیا میدانستید که درازترین ناخن دست دنیا مربوط به خانم لی رد موند از آمریکا است هر ناخن این خانم شش متر است

آیا میدانستید که در یک سانتی متر پوست شما دوازده متر عصب و چهار متر رگ و مویرگ وجود دارد

آیا میدانستید سالیانه در آمریکا هشتاد و پنج تن کاغذ مصرف میشود

آیا میدانستید که اسب ماده سی دندان و اسب نر سی و شش دندان دارد

آیا میدانستید که شیرینی های حلقه ای مانندی در جنوب فرانسه وجود دارد که چنان بزرگند که باید یک هفته تمام آن را در فر قرار داد تا بپزد

آیا میدانستید که اسید کربنیک بهترین کشنده میکرب است ولی نوعی میکرب درون این اسید زندگی میکند

آیا میدانستید که رشد کودک در بهار بیشتر است

آیا میدانستید که یک چهارم خاک روسیه در سال پوشیده از برف است

آیا میدانستید حس بویاییه مورچه با حس بویاییه سگ برابری میکند

آیا می دانستید بزرگترین ارتش دنیا ، ارتش آزادیبخش چین با دو میلیون و دویست هزار نفر نیرو می باشد

آیا میدانستید اگر آب در دسترس راکن باشد تمام غذاها را میشوید
 

 

شفقت....

پدر شب از نیمه گذشته بود. پرستار به مرد جوانی که آن طرف تخت ایستاده بود و با نگرانی به پیرمـرد بیمار چشم دوخته بود نگاهی انداخت.پیرمرد قبل از اینکه از هوش برود، مدام پسر خود را صدا می زد. پرستار نزدیک پیرمرد شد و آرام در گوش او گفت: پسرت اینجاست، او بالاخره آمد. بیمار به زحمت چشم هایش را باز کرد و سایه پسرش را دید که بیرون چادر اکسیژن ایستاده بود. بیمار سکته قلبی کرده بود و دکترها دیگر امیدی به زنده ماندن او نداشتند. پیرمرد به آرامی دستش را دراز کرد و انگشتان پسرش را گرفت. لبخندی زد و چشم هایش را بست. پرستار از تخت کنار که دختری روی آن خوابیده بود، یک صندلی آورد تا مرد جوان روی آن بنشیند. بعد از اتاق بیرون رفت. در حالی که مرد جوان دست پیرمرد را گرفته بود و به آرامی نوازش می داد. نزدیک های صبح حال پیرمرد وخیم شد. مرد جوان به سرعت دکمه اضطراری را فشار داد. پرستار با عجله وارد اتاق شد و به معاینه بیمار پرداخت ولی او از دنیا رفته بود. مرد جوان با ناراحتی رو به پرستار کرد و پرسید: ببخشید، این پیرمرد چه کسی بود؟! پرستار با تعجب گفت: مگر او پدر شما نبود؟! مرد جوان گفت: نه، دیشب که برای عیادت دخترم آمدم برای اولین بار بود که او را می دیدم. بعد به تخت کناری که دخترش روی آن خوابیده بود، اشاره کرد. پرستار با تعجب پرسید: پس چرا همان دیشب نگفتی که پسرش نیستی؟ مرد پاسخ داد: فهمیدم که پیرمرد می خواهد قبل از مردن پسرش را ببیند، ولی او نیامده بود. آن لحظه که دستم را گرفت، فهمیدم که او آن قدر بیمار است که نمی تواند من را از پسرش تشخیص دهد. من می دانستم که او در آن لحظه چه قدر به من احتیاج دارد...

 

آیا میدانستید که....

آیا میدانستید بزرگترین عامل چربی خون کشیدن سیگار میباشد

آیا میدانستید برج ایفل 1792 پله دارد

آیا میدانستید که افزایش میزان فسفر در خون میتواند باعث جدا شدن کلسیم از استخوان ها شود که در نهایت باعث ضعیف شدن استخوانها و شکسته شدن آنها میشود

آیا میدانستید که دو کشور چین و آمریکا بیشترین تولید کننده سیــــر میباشند

آیا میدانستید که مطالعات جدید نشان میدهد مصرف همزمان ویتامین های «ای و سی» ممکن است در کاهش ابتلا افراد به بیماری آلزایمر موثر باشد

میدانستید که هر 186 هزار سال یکبار ، کره زمین کاملا" به زیر آب میرود و تمامی زمین پوشیده از آب میشود و دوباره بعد از مدتی سر از آب بیرون میآورد

آیا میدانستید که یک بررسی نشان داده خانواده‌هایی که در آنها مصرف روزانه یک لیوان شیر به صورت عادت درآمده است، فرزندانی شاداب و باهوش دارند

آیا میدانستید که عسل به کمک دیاستازهایش چربی‌های اطراف قلب را آب می‌کند به همین دلیل مصرف آن به سالخوردگان و بیماران قلبی توصیه می‌شود

آیا میدانستید که بزرگترین دستبرد به بانک در سال 1976 میلادی ، در طول نا آرامی های داخلی در بیروت ، گروهی نظامی به بریتیش بانک خاور میانه حمله کردند و گاوصندوق هائی که در هر یک بین نه تا بیست و دو میلیون دلار بود را بسرقت بردند

آیا میدانستید که طولانی ترین کلمه در دیکشنری آکسفورد از چهل و پنج حرف تشکیل شده است

آیا میدانستید که رودخانه گنگ برای هندوها بسیار مقدس است و هر سال مردم زیادی برای پاک شدن و تطهیر خود را در آن می شویند ، در حالی که فاضلاب صد شهر و روستا و میلیونها تن مواد سمی و زاید کارخانه ها به طور مستقیم وارد این رودخانه می شود

آیا میدانستید که تابلوی مونالیزا گرانبهاترین اثر هنری است که تاکنون دزدیده شده است این تابلو در بیست و یک آگست سال هزارونصدویازده از موزه لوور پاریس بسرقت رفت و در سال هزارونصدوسیزده در ایتالیا پیدا شد

آیا میدانستید که قطب شمال کمترین دمای جهان را دارد میانگین دمای هوا در آنجا پنجاه و هشت درجه سانتیگراد زیر صفر است بعضی روزها حتی سردتر هم میشود

آیا میدانستید انسان در روز بطور متوسط پانزده هزار بار پلک میزند

آیا میدانستید که آقایون در روز چهل تار مو و خانمها هفتاد تار مو از دست میدهند ، البته بیشتر آنها دوباره جایگزین میشوند

آیا میدانستید که 30 برابر جمعیتی که امروز بر سطح کره زمین زندگی میکنند ، در زیر خاک مدفون شده اند

آیا میدانستید تنها قسمت بدن که در آن خون جریان ندارد قرینه چشم است

آیا میدانستید که با یک مداد میشود خطی به طول پنجاه و هشت کیلومتر کشید

آیا میدانستید که شبیه بودن دو اثر انگشت به یگدیگر ، یک به شصت و چهار میلیارد میباشد

آیا میدانستید که عقربها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیو اکتیویته تاثیری به آنها ندارد و جالب تر اینکه عقربها دو دشمن دارند یکی از آنها یک نوع سار است و دیگری مگس

مهربانی در گفتار موجب اعتماد میشود ، مهربانی در فکر محبت را عمیق میکند و مهربانی به صورت بخشش عشق می آفریند

آیا میدانستید که شیشه به ظاهر جامد بنظر میرسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت میکند

آیا میدانستید بزرگترین فرودگاه ، فرودگاه بین المللی ریاض در کشور عربستان است که در سال هشتاد و سه میلادی با هزینه ای معادل دو میلیارد و یکصد میلیون پوند بمساحت دویست و بیست و پنج کیلومتر مربع ساخته شد

آیا میدانستید که مار «اناکوندا» تنها نمونه افعی است که بچه می زاید

آیا میدانستید که در حدود یک سوم سرطانهایی که در نهایت منجر به مرگ میشوند با آنچه که میخوریم در ارتباط هستند

آیا میدانستید که فقط با از دست دادن یک در صد از آب بدن ، احساس تشنگی میکنیم

آیا میدانستید که ناخنهای دست چهار برابر ، سریعتر از ناخن های پا رشد میکنند

آیا میدانستی که دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید میکند

یک دقیقه برای خودم

هر روز صبح یک دقیقه وقت برای خودتان کنار بگذارید ، بنشینید و فکر کنید.

یک دقیقه وقت بگذارید و کار کوچکی برای ارج نهادن به خود انجام دهید.

یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که امروز را از افسوس های گذشته و دلواپسی های آینده پاک کنید

یک دقیقه وقت بگذارید و فکر کنید یک مورد نگران کننده تا چه اندازه ارزش غصه خوردن و تنش عصبی دارد.

یک دقیقه وقت بگذارید و نگذارید که چیزهای کوچک شادمانی شما ر ا بر هم بزند.

یک دقیقه وقت بگذارید و اثرات حرف های غیر منصفانه را از بین ببرید.

یک دقیقه وقت بگذارید تا از افکار منفی خلاص شوید.

یک دقیقه وقت بگذارید و تجربه ای لذت بخش را به خاطر بیاورید.

یک دقیقه وقت بگذارید تا به تمدد اعصاب بپردازید.

یک دقیقه وقت بگذارید و تصمیم بگیرید که از هیچ کس انتظار تشکر نداشته باشید

یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که اجازه ندهید کسی در شما احساس حقارت به وجود بیاورد

و بلأخره آخرین دقیقه روز خود را به این اختصاص دهید که تصمیم بگیرید به هیچ وجه در مورد آنچه دیگران ممکن است درباره شما بگویند یا فکر کنند نگران نباشید

بخوانید و پند بگیرید

.روزی ، فیلسوفی در  میان راه به دیوانه ای رسید که در دستش ، کتابی قطور داشت . فیلسوف خنده ایی کرد و گفت :

-چه جالب که دیوانگان هم کتاب می خوانند ! حال بگو چه می خوانی ؟

. دیو.انه در حالی که به کتابش خیره شده بود گفت :

-       می خوانم تا بدانم زیبا کیست و زشت چیست؟ که درست چیست و نادرست کدام است؟

و گناه چیست و گناهکار کیست؟

فیلسوف دستی به ابروی بلندش کشید و سپس انگشت اشاره اش را بین ریشش کرد و به تمسخر گفت :

-       حال چه دانستی ؟ چه کسی زیباست ، چه درست است و گناهکار کیست؟

 و دیوانه ، در حالی که راهش را گرفته بود که برود گفت :

- همین را دانستم که زشتی و نادرستی ، از گناه است و وقتی ای کتاب مقدس را به پایان رساندم ، دانستم که همه گناهکاریم. 

 

************************************ 

2.الاغ به روباه گفت :

-       در حیله گری ، زبانزد انسان ها و سر آمد دیگر حیوانات هستی ، حال آنکه همانان ، مرا به سادگی و نفهمی می شناسند . آیا می گویی که چه کسی این درس را به تو آموخته است؟

روباه با خونسردی پاسخ داد :

-نیاز

الاغ با تعجب پرسید:

-       نیاز را از کجا آوردی و من چگونه می توانم آنرا بدست آورم؟

برقی از حیله در چشمان روباه درخشید ، پاسخ داد :

دوری از انسان ، ترس از دشمن قوی تر ، گریختن از همنوع و پاسخ گفتن به خواسته شکم. 

 

*********************************

 

3.روزی به مترسکی گفتم :

-       تو باید از ایستادن در این مزرعه خاموش خسته شده باشی!

و او گفت :

-  در ترساندن لذتی عمیق و به یاد ماندنی است که هرگز از آن خسته نمی شوم.

پس از کمی تامل گفتم :

-       شاید ، اما من لذت آنرا نفهمیده ام.

او گفت :

-       فقط کسانی آنرا می فهمند که با حصیر و کاه پر شده باشند.

    در حالی که نمی دانستم مرا می ستاید یا تحقیر می کند او را ترک کردم.

 

از زمانی که مترسک ، حقیقتی فیلسوفانه را بیان کرد ، یک سال گذشت ،هنگامی که دوباره از کنارش عبور می کردم ، دو کلاغ را دیدم که زیر کلاهش لانه  می ساختند.

د افغانستان کلنی